زبان درخطر
From Wikipedia, the free encyclopedia
زبانِ درخطر به زبانی گفته میشود که در معرض نابودی باشد. تعداد گویشوران یک «زبان درخطر» لزوماً کم نیست، بلکه حتی اگر تعداد آنها طی مدت به نسبت کوتاهی در حال کاهش شدید بوده باشد، باز با آن به سان زبان درخطر برخورد میشود.
نیمی از زبانهای شناخته شده جهان با خطر نابودی روبرو هستند و گسترش راههای ارتباطی سرعت این نابودی را افزایش میدهد.
یکی از عوامل تأثیرگذار و تهدید کننده زبانها و گویشهای قومی و روستایی، مهاجرتهای مهار گسیخته از روستاها و شهرهای کوچک به کلانشهرها بوده و هست. با اوج گرفتن زندگی شهری و میل به صنعتی شدن و به ویژه تمرکز واحدهای صنعتی در جوار شهرهای بزرگ با هدف نزدیکی به بازار مصرف و تأمین نیاز این واحدها به کارگر و از سوی دیگر، جفا و بیتوجهی در حق کشاورزی و دامداری سنتی و باغداری، از دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی، کشور با اوجگیری مهاجرت از روستاییان به شهرها، روبهرو شد. این مهاجران و به ویژه نسلهای بعدی آنها در جامعه شهری مستحیل شده و حتی مایل یا قادر به حفظ خود به عنوان «خرده فرهنگ» نیز نبودند. با به محاق رفتن مهاجران روستایی و گم شدن آنها در جامعه و جمعیت شهری، زبان و فرهنگ آنها و حتی هویت اصیل آنها نیز در هیاهوی شهر از یاد رفت.
یکی دیگر از عوامل مؤثر بر نابودی زبانهای محلی، انقلاب ارتباطات و رشد سریع وسایل ارتباط جمعی به ویژه رسانههای تصویری و شنیداری است. راهیابی رادیو و در ادامه تلویزیون به روستاها، موجب آگاهی روستاییان از واقعیات بیشتر شد. یک واقعیت اینکه، دنیای بهتری خارج از روستا وحود دارد. دنیایی زیبا و پاکیزه و مرفه. دنیایی سرشار از امکانات، شادی، آسایش و خوبی و خالی از ملال و رنج و سختی. دنیایی که در آنجا فاصله میان خواستن تا به دست آوردن، بسیار کوتاه بود. روستایی در آرزوی رسیدن به آرمان شهر معرفی شده در رادیو و تلویزیون، راهی جز فرار از روستا و پناه بردن به شهر برای خود تصور نمیکرد. فرار از روستا نیز لاجرم به فرار از زبان، فرهنگ، هویت و خویشتن خویش، منتهی شد.