کاربر:Shawarsh/ناپلئون بناپارت
From Wikipedia, the free encyclopedia
ناپلئون بناپارت (فرانسوی: Napoléon Bonaparte، [napɔleɔ̃ bɔnapaʁt]؛ ۱۵ اوت ۱۷۶۹ – ۵ مه ۱۸۲۱) دولتمرد و نظامی فرانسوی بود که در طول انقلاب فرانسه به عنوان یک فرمانده توپخانه مطرح شد. او در طول جنگهای انقلاب فرانسه لشکرکشیهای پیروزمندانهای را فرماندهی کرد و از سال ۱۸۰۴ تا ۱۸۱۴، و مجدداً در یک دوره صد روزه در ۱۸۱۵، با نام ناپلئون اول امپراتور فرانسویان بود. او به سرجوخه کوچک معروف است. ناپلئون برای بیش از یک دهه در راس امور اروپا و جهان بود و فرانسه را در جنگهای موسوم به جنگهای ناپلئونی علیه نیروهای ائتلاف رهبری کرد. او جنگها و نبردهای زیادی پیروز شد و امپراتوری وسیعی تأسیس کرد که تا قبل سقوط نهاییاش در ۱۸۱۵، بیشتر اروپا را شامل میشد. ناپلئون یکی از بزرگترین فرماندهان نظامی تاریخ بهشمار میرود و لشکرکشیهایش در مدارس نظامی جهان تدریس میشود. میراث سیاسی و فرهنگیاش او را به یکی از ستایششدهترین و مناقشهبرانگیزترین رهبران سیاسی تاریخ تبدیل کردهاست.
ناپلئون بناپارت | |
---|---|
امپراتور فرانسه | |
دوره اول | ۱۸ مه ۱۸۰۴ – ۶ آوریل ۱۸۱۴ |
تاجگذاری | ۲ دسامبر ۱۸۰۴ کلیسای نوتردام |
دوره دوم | ۲۰ مارس ۱۸۱۵ – ۲۲ ژوئن ۱۸۱۵ |
جانشین | ناپلئون دوم (مورد اختلاف) |
پادشاه ایتالیا | |
سلطنت | ۱۷ مارس ۱۸۰۵ – ۱۱ آوریل ۱۸۱۴ |
تاجگذاری | ۲۶ مه ۱۸۰۵ کلیسای جامع میلان |
حامی کنفدراسیون راین | |
دوره | ۱۲ ژوئیه ۱۸۰۶ – ۱۹ اکتبر ۱۸۱۳ |
رئیسجمهور ایتالیا | |
دوره | ۲۶ ژانویه ۱۸۰۲ – ۱۷ مارس ۱۸۰۵ |
کنسول اول فرانسه | |
دوره | ۱۰ نوامبر ۱۷۹۹ – ۱۸ مه ۱۸۰۴ |
دیگر کنسولها | ژان ژک رژیز دو کامبسره شارل-فرانسوا لوبرن |
زاده | ناپولئونه دی بوئوناپارته ۱۵ اوت ۱۷۶۹ آژاکسیو، کرس، پادشاهی فرانسه |
درگذشته | ۵ مهٔ ۱۸۲۱ (۵۱ سال) لانگوود، سنت هلن، پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند |
آرامگاه | ۱۵ دسامبر ۱۸۴۰ |
همسر(ان) | ژوزفین بوهارنه (ا. ۱۷۹۶–۱۸۱۰) ماری لوئیز (ا. ۱۸۱۰) |
فرزند(ان) جزئیات | ناپلئون دوم |
خاندان | بناپارت |
پدر | کارلو بوئوناپارته |
مادر | لتیسیا رامولینو |
امضا نشان |
ناپلئون چند ماه قبل از ضمیمهشدن جزیره کرس به پادشاهی فرانسه در یک خانواده اشرافی ایتالیایی در آن جزیره متولد شد. او در زمان آغاز انقلاب فرانسه در ۱۷۸۹، یک افسر توپخانه در ارتش سلطنتی بود. او به سرعت ترقی و از فرصتهایی که انقلاب برایش ایجاد کرده بود استفاده کرد، به طوری که در زمان ژنرالشدن، تنها ۲۴ سال داشت. بعد از اینکه شورش سلطنتطلبان را در سیزدهم واندمیر سرکوب کرد، دایرکتوار او را به فرماندهی ارتش فرانسه در ایتالیا گمارد. در ۲۶ سالگی، او اولین لشکرکشی خود علیه اتریشیها و پادشاهان ایتالیایی متحد آنها رهبری کرد، در همه نبردها پیروز شد و طی یک سال شبهجزیره ایتالیا را فتح و با همکاری مردم محلی «جمهوریهای خواهر» فرانسه را در آن منطقه تأسیس کرد؛ نتیجتاً، در فرانسه به یک قهرمان تبدیل شد. ناپلئون در سال ۱۷۹۸ لشکرکشی فرانسه به مصر را فرماندهی کرد که چون سکوی پرتابی برای قدرت سیاسی او بود. در نوامبر ۱۷۹۹ طی کودتایی به اولین کنسول جمهوری و در نتیجه قدرتمندترین فرد فرانسه تبدیل شد. بعد از صلح آمیان در سال ۱۸۰۲، ناپلئون توجه خود را به مستعمرات فرانسه معطوف کرد. او قلمرو لوئیزیانا را به ایالات متحده فروخت و تلاش کرد تا بردهداری را مجدداً در مستعمرات فرانسه در کارائیب برقرار کند. با این حال، علیرغم موفقیت در بازگرداندن بردهداری به شرق کارائیب، ناپلئون در تلاش برای تابعکردن سن دومینگو ناکام ماند و آن مستعمره در سال ۱۸۰۴ با نام هائیتی به استقلال رسید. جاهطلبی و محبوبیت عمومی ناپلئون او را بر آن داشت که در سال ۱۸۰۴ خود را امپراتور فرانسه اعلام کند. اختلافات غیرقابل حل فرانسه با بریتانیا سبب آغاز جنگ ائتلاف سوم در ۱۸۰۵ شد. ناپلئون با فتوحاتی سرنوشتساز در لشکرکشی اولم و یک پیروزی تاریخی در نبرد استرلیتز بر امپراتوریهای روسیه و اتریش این ائتلاف را متلاشی کرد که یکی از نتایج آن انحلال امپراتوری مقدس روم بود.
ناپلئون در ۱۸۰۷ با ایران متحد شد و قصد داشت برای حمله به بریتانیا در هند، با تیپو سلطان رابطه برقرار کند. به دلیل بیم پروس از توسعهطلبی فرانسه در اروپا، ائتلاف چهارم در سال ۱۸۰۶ علیه ناپلئون شکل گرفت. فرانسه به سرعت پروس را در نبرد ینا–اورشتدت شکست داد و سپس ارتش کبیر با پیشروی تا اعماق اروپای شرقی برد در ژوئن ۱۸۰۷ در نبرد فرایدلند ارتش روس را نابود کرد. فرانسه در ژوئیه ۱۸۰۷ ملل مغلوب را مجبور به امضای پیمان تیلسیت کرد که سبب شکلگیری صلح بیثباتی در اروپا شد. این اوج قدرت امپراتوری فرانسه بود. در ۱۸۰۹ اتریشیها و انگلیسیها ائتلاف پنجم را شکل دادند اما ناپلئون با پیروزی در نبرد واگرام قدرت خود بر اروپا را مستحکم کرد. سپس ناپلئون به امید گسترش محاصره قارهای بریتانیا، شبهجزیره ایبری را اشغال کرد و برادرش ژوزف بناپارت را در سال ۱۸۰۸ بر تخت پادشاهی اسپانیا نشاند. اسپانیاییها و پرتغالیها با حمایت انگلیس بر فرانسه شورشیدند. جنگ شبهجزیره ۶ سال طول کشید و در سال ۱۸۱۴ با پیروزی متحدان به پایان رسید. محاصره قارهای باعث اختلاف نظرهای مکرر بین فرانسه و کشورهای تابع، به خصوص روسیه، میشد زیرا روسها حاضر نبودند عواقب اقتصادی ناشی از کاهش تجارت با انگلیس را بپذیرند. در نتیجه بهطور معمول سیستم قاره را نقض میکردند که ناپلئون را بر آن داشت که در تابستان ۱۸۱۲ حمله بزرگی به روسیه را آغاز کند. این لشکرکشی شهرهای روسیه را ویران کرد، اما پیروزی قاطع دلخواه ناپلئون را به همراه نداشت. این منجر به نابودی ارتش کبیر و فشار جدیدی بر ناپلئون از سوی دشمنانش شد.